سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای امید و زندگی

طراح قالب: آوازک

تو را من چشم در راهم

 « تو را من چشم در راهم » نه مثل شعر نیمایی
شباهنگام و در ماتم ، میان خواب رویایی

نه در شاخ تلاجنها ، نه در یک سایه ی سنگین
نه با یک قلب افسرده ، به زیر چرخ مینایی

تو را من چشم در راهم ، سحر پهلوی نیلوفر
کنار بستر شب بو ، تو هم از شرق می آیی

همیشه با خودم هستی ، میان چشم و در سینه
تو را هر لحظه می فهمم ، تو یک احساس زیبایی

« عزیزم کاسه ی چشمم سرایت » وای کم گفتم
تمام هستیم از تو ، که تو یک قسمت از مایی

میان چشم پر اشکت ، تو غرقم کردی و رفتی
ولی من زندگی کردم ، در آن چشم اهورایی

دلم می خواهد از راهی که رفتی باز برگردی
نه صبر و طاقتی مانده ، نه امیدی به فردایی

فقط این بار می پرسم ، جوابش را نمی خواهم
« تو را من چشم در راهم » چرا آخر نمی آیی



[ پنج شنبه 89/10/16 ] [ 1:0 عصر ] [ آوا و مجتبی ] نظر