سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای امید و زندگی

طراح قالب: آوازک

عجب عدلی...!!!


عجب عدلی خدا دارد....!!!

 
پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمی کردی
تو ای مادر اگر شوخ چشمی ها نمی کردی
تو هم ای آتش شهوت شرر بر پا نمی کردی
کنون من هم به دنیا بی نشان بودم
پدر آن شب جنایت کرده ای شاید نمی دانی
به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمی دانی
از این بایت خیانت کرده ای شاید نمی دانی

نمیدانی آری خیانت کرده ای
افسوس نمی دانی......

 

 زن عشق میکارد وکینه درو میکند
دیه اش نصف دیه توست ومجازات زنایش با تو برابر...
می تواندتنها یک همسرداشته باشدوتو مختار به داشتن چهارهمسرهستی
برای ازدواجش درهرسنی اجازه ولی لازم است وتو هر زمانی بخواهی
به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی
درمبحسی به نام بکارت زندانی است وتو...
اوکتک میخورد وتو محاکمه نمیشوی
او میزاید وتو برای فرزندش نام انتخاب میکنی
اودرد میکشدوتو نگرانی که کودک دختر نباشد
او بیخوابی میکشد وتو خواب حوریان بهشتی رامیبینی
او مادرمیشود وهمه جا میپرسند نام پدر
وهر روز اومتولد میشود عاشق میشود مادر میشود پیر میشود و میمیرد
وقرن هاست که اوعشق میکارد وکینه درو میکند
چرا که درچین وشیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی
برباد رفته اش را می بیند ودرقدم لرزان مردش گام های شتابزده جوانی
برای رفتن
واینجا همه کینه است کاشته میشود درقلب مالامال ازدرد  ...

واین رنج است.....

بی پرده بگویمت ..
بیزارم از نام مردی که بر تو گذاشته اند
حیف نامت.. حیف رسمت..

این است عدلی که خدا دارد...؟!!!!

 



[ چهارشنبه 89/3/19 ] [ 6:29 عصر ] [ آوا و مجتبی ] نظر