سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای امید و زندگی

طراح قالب: آوازک

شأن نزول آیة الکرسی

 

 

در روایت است که امام صادق(علیه السلام) به حالت چهار زانو در مجلسی نشسته بود و پای راست خود را بر روی ران پای چپ قرار داده بود, در این هنگام مردی گفت فدایت شوم این نوع نشستن مکروه است. حضرت فرمودند: نه این چنین نیست, بلکه این سخنی است که یهودی‌ها می‌گویند.

آن‌ها می‌گویند: «هنگامی که خدای متعال آسمان‌ها و زمین را آفرید و به عرش مسلط گشت,به این صورت نشست تا استراحت نماید.»

خدای متعال هم این آیه را در ردّ کلام باطل آن‌ها فرمود که: «الله ُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ» تا «هُوَ العَلیّ العَظیم» و امام صادق علیه السلام در همان حالت که نشسته بود باقی ماند.

 

عکس‌العمل شیطان هنگام نزول آیة الکرسی

امام محمد باقر(علیه السلام) از امیرالمومنین علی(علیه السلام) روایت فرموده:

«هنگامی که آیة الکرسی نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: آیة الکرسی آیه‌ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت، هر بُتی که در جهان بود, با صورت به زمین افتاد.»

در این زمان ابلیس (شیطان) ترسید و به قومش گفت: «امشب حادثه‌ای بزرگ اتفاق افتاده است, باشید تا من عالم را بگردم و متوجه حادثه شوم که چه بوده است.»

تعریف کرسی در آیه‌ای که به آیه الکرسی معروف شده است کرسی از ریشه( ک- ر- س) گرفته شده و به معنی اتصال یافتن اجزای یک ساختمان به هم می‌باشد ونیز کرسی را تختی هم می‌گویند که بر آن می‌نشینند که در این زمینه می‌توان برای کرسی سه معنی آورد : 1/ علم الهی 2/ جسم بزرگ کیهانی 3/ قدرت و سلطنت الهی

 

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید, مردی را دید و از او سوال کرد( باید توجه داشت که از رویات استفاده می‌شود, شیطان به تمام اشکال از موجودات عالم, ممکن است ظاهر گردد و در اینجا هم به صورت انسانی در آمده و از مرد سوال می‌کند!)

«دیشب چه حادثه‌ای اتفاق افتاد؟»

مرد گفت: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به ما فرمود : آیه‌ای از گنج‌های عرش نازل شده است که بت‌های جهان به خاطر آن همگی با صورت به زمین خورده‌اند ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن‌ها خبر داد.

 

آیة الکرسی یعنی چه؟ ادامه مطلب...

[ یکشنبه 90/7/24 ] [ 9:24 صبح ] [ آوا و مجتبی ] نظر
مرا از یاد خواهی برد
تقدیم به ....
من با خاطرات تو زنده خواهم ماند
چه غمگین است این رفتن واین روزهای سرد تنهایی شاید باورنکنی،
از من همین کلمات که با شوق به سوی تو پر می کشند باقی میماند
و زبانی که هیچ گاه آخرین حرفهایم را به تو نمی تواند بگوید
تمام دغده هایم این است
که آیا بعد ازاین دوری می توانم همچنان با توسخن بگویم یا نه؟
آیا دستی برای نوشتن ودلی برای تپیدن خواهم داشت یا نه؟
میدانم که خسته ای اما دوست دارم اجازه دهی
کلماتم زمانی روبرویت بنشینند
ونگاهت کنند تا به حقیقت این جمله را دریابی
که می گویند:مرا ازیاد خواهی برد؟


[ یکشنبه 90/7/17 ] [ 9:8 صبح ] [ آوا و مجتبی ] نظر

::