دلهره هايت را به باد بدهاينجا کسي هست که براي آرامشت دستي به آسمان دارد
خاطرمان باشد شايد سالها بعددر گذر جاده هابي تفاوت از کنار هم بگذريمو بگوييم:آن غريبه چقدر شبيه خاطره ام بود!
بي قراري هاي کلماتمبه تاراج کشيدند دستهايم راپاييزحرف اول روزها رابرايم فاش کردلرزش لحظاتماننقشي همرنگ تا ما محکوم به هم شديم