تحليل ترانه ي عادتآغوشتو به غير من به روي هيچكي وانكن ، منو از اين دلخوشي و آرامشم جدا نكن
آغوش: در فرهنگ و ادب فارسي و در كلام و نظم شاعران غزل سراي فرهيخته ازاين واژه به عنوان امن ترين مكانها و منزلگاه معشوق و عاشق ياد شده است.جايي كه نقطه ي وصل تمامي احساسات و عواطف باطني عشق است.
آن گه كه درآغوش تو افتد كار دل شيدا گويم به دل تنگي شرحي ز جانانه
آغوشتو به غيرمن: در اينجا يك طرف عشق سخن مي گويد:""اغوشتو به غيرمن""يعني اينكه عاشق اطمينانش را تا حدودي از دست داده و براين باور است كه ممكن است اين منزلگاه و وعدگاه عشق را از دست بدهد به هردليلي......
به روي هيچكي وانكن:
التماسي كه از اعماق دل و تك خواسته ي عاشق برمي خيزد و ملتمسانه از ليلي وعشق خود مي خواهد كه اورا از اين سرا بيرون نكند و تنها نگذارد و كسي ديگر را در آن جاي دهد.