با من همراه شويد،
تا بدانيد:
چرا "دلم تنگ است؟" ....
دلهره هايت را به باد بدهاينجا کسي هست که براي آرامشت دستي به آسمان دارد
خاطرمان باشد شايد سالها بعددر گذر جاده هابي تفاوت از کنار هم بگذريمو بگوييم:آن غريبه چقدر شبيه خاطره ام بود!
بي قراري هاي کلماتمبه تاراج کشيدند دستهايم راپاييزحرف اول روزها رابرايم فاش کردلرزش لحظاتماننقشي همرنگ تا ما محکوم به هم شديم
با کلماتي که نا گفته مي مانند
مي شکنند
سفري بايد کرد .......تا به عمق دل يک پيچک تنهاکه چرا اينچنين سخت به خود مي پيچدشايد از راز درونش بشود کشفي کردشايد او هم به کسي دل بسته ست...
سلام دوستان عزيز
از شعرايي زيبايي که برام کامنت گذاشتين ممنونم
هيچ ميداني چرا، چون موجدر گريز از خويشتن پيوسته مي كاهم؟ـ زانكه بر اين پرده ي تاريكاين خاموشِ نزديكآنچه مي خواهم نمي بينمو آنچه مي بينم نمي خواهم. (م. سرشك)
خواهش انجام وظيفه بود
تکرار ميشوم در اندوه تلاطم نيلوفر آبي در برکه اي خاموش...
از ايستگاه قطار نوشتين کلي برام تداعي خاطره کردين ....در عين غمي که داشت خيلي دلشنين و زيبا بود
تشکر از حضورتون و يادتون