پرنده ی قشنگی بود و پر زد.. رفیق روز تنگی بود و پر زد..
خیال کردم دلش دنباله عشقه.. پی خوش آب و رنگی بود و پر زد..
اگه سکه دو رو داره ، اسیر دست بازاره
نه عشقی داره تو کارش ، نه مهری داره بازارش
تو که سکه نبودی یار بودی، به ظاهر عاشق و غمخوار بودی
من و گمراه کردی وای بر من! تو هم افسونگر و مکار بودی
خیال کردم که تو فصل بهارم.. بهار و یارو قلب بیقرارم..
خیال کردم که تو قلب بهشتم.. از این بهتر نمی شه سرنوشتم..
پرنده رفت و گل پژمرد و دل مرد، پرنده رفت و عشق و با خودش برد
اگه سکه دو رو داره ، اسیر دست بازاره
نه عشقی داره تو کارش ، نه مهری داره بازارش
چطور پنهون میکردی از من اون روزو، چطور پنهون میکردی عطر گیسوتو
منی که عطر گیسوتو به یک دنیا نمی دادم،
چی شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم!!!؟