ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را
خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را
رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست تو را
التفاتی به اسیران بلا نیست تو را
ما اسیره غم و اصلا غم ما نیست تو را
.
.
.
آوای امید و زندگی
|
طراح قالب: آوازک |
گل تازه
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را [ دوشنبه 90/12/22 ] [ 7:34 صبح ] [ آوا و مجتبی ]
نظر برای تو
یک جایی هست ... [ شنبه 90/12/20 ] [ 10:8 عصر ] [ آوا و مجتبی ]
نظر بالاخره پدر شدم
بالاخره بعد از گذشتن 39 هفته انتظار من هم پدر شدم و فرزند پسر خودمو دیدم. وقتی چشمم برای اولین بار به پسرم خورد حقیقتش از شوق گریه ام گرفت. باید پدر بشی تا حس کنی چقدر لذت داره. وقتی چهره ناز و کوچکوی و صورت ماهش رو دیدم خیلی خوشحال شدم و خداوند رو به خاطر همه نعمتهایش و همچنین عطا کردن فرزند سالم و اینکه همسرم زایمان خوبی داشت بسیار شکر گفتم . واقعا بچقدر خداوند در خلق کردن انسان اسرار پیچیده ای داره و چقدر بزرگه و چقدر مهربان. پسرم وزنش 3.4 کیلوگرم و قدش 50 سانتی متر بود و تقریبا همه چیزش خوب بود. اسمش رو گذاشتم امیرحسین چون این اسم رو خیلی دوست داشتم البته مادرش هم با من همفکر بود. الان که دو و سه روز میگذره تقریبا بچه آرامیه و فقط موقعی که گرسنه اش بشه یا خراب کاری بکنه گریه میکنه. یکم سخت هست نگهداری و بزرگ کرنش ولی توکل به خدا و اینکه زندگی همینه. الان قدر پدر و مادرم رو بیشتر میدونم که چقدر برای من زحمت کشیده اند. سلامتی همه پدران و مادران رو از خداوند منان خواستارم. امیدوارم که خداوند به هر خانواده ای که دوست دارن بچه دار شوند بچه خوب و سالم عطا نماید. و دعا میکنم خداوند بچه ها رو برای پدر و مادراشون نگه داره. در آخر میخوام از صمیم قلب به خدا بگم: دوستت دارم [ یکشنبه 90/12/7 ] [ 9:11 صبح ] [ آوا و مجتبی ]
نظر ...کشتم
مگسی را کشتم نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است طفل معصوم به دور سر من می چرخید به خیالش قندم یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم ای دو صد نور به قبرش بارد مگس خوبی بود من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد مگسی را کشتم
[ چهارشنبه 90/12/3 ] [ 11:26 صبح ] [ آوا و مجتبی ]
نظر
::
|