سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای امید و زندگی

طراح قالب: آوازک

محاکمه عشق


جلسه محاکمه عشق بود

و قاضی عقل

و عشق محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز شده بود

یعنی فراموشی

قلب تقاضای عفو عشق را داشت

ولی همه اعضا با او مخالف بودند

قلب شروع کرد به طرفداری از عشق

آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن اونو داشتی

ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی

و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودید

حالا چرا اینچنین با او مخالفید؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند

تنها عقل و قلب در جلسه ماندند

عقل گفت :دیدی قلب همه از عشق بیزارند !

ولی من متحیرم که با وجودی که عشق بیشتر از همه تو را آزرده

چرا هنوز از او حمایت میکنی!!؟

 

 



[ پنج شنبه 89/2/16 ] [ 1:0 عصر ] [ آوا و مجتبی ] نظر