سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوای امید و زندگی

طراح قالب: آوازک

ملاقات


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
قسم به عشقمون قسم ، همش برات دلواپسم  
قرار نبود اینجوری شه ،     یهو بشی همه کسم

راستی چی شد! چه جوری شد! اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم
تقصیر توست ، تا کم شه از جرم خودم
 
به ملاقات آمدم ببین که دلسپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری

نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشق و در تو جاری
 
من از پروانه بودنها ، من از دیوانه بودنها 
من از بازی یک شعله سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمیترسم
 
من از هیچ بودنها، از عشق نداشتن ها، از بیکسی و خلوت انسانها میترسم

من از عمر رفاقتها، من از لطف صداقتها ،
من از بازی نور در سینه بی قلب ظلمتها نمیترسم

من از حرف جداییها ، مرگ آشناییها ، من از میلاد تلخ بی وفاییها میترسم

راستی چی شد! چه جوری شد! اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست ، تا کم شه از جرم خودم..

 



[ پنج شنبه 89/2/30 ] [ 2:17 عصر ] [ آوا و مجتبی ] نظر