قسم به عشقمون قسم ، همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه ، یهو بشی همه کسم
راستی چی شد! چه جوری شد! اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست ، تا کم شه از جرم خودم
به ملاقات آمدم ببین که دلسپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشق و در تو جاری
من از پروانه بودنها ، من از دیوانه بودنها
من از بازی یک شعله سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمیترسم
من از هیچ بودنها، از عشق نداشتن ها، از بیکسی و خلوت انسانها میترسم
من از عمر رفاقتها، من از لطف صداقتها ،
من از بازی نور در سینه بی قلب ظلمتها نمیترسم
من از حرف جداییها ، مرگ آشناییها ، من از میلاد تلخ بی وفاییها میترسم
راستی چی شد! چه جوری شد! اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست ، تا کم شه از جرم خودم..